به وب سایت رسمی دکتر فائزه خانلرزاده خوش آمدید
برای ارائه ی به روزترین خدمات روانشناسی
در خدمت شما هستیم
تا حالا چقدر پیش اومده که از منت گذاشتن عصبانی بشید؟ در موردش چه فکری میکنید؟
ما دوست نداریم یک نفر خوبی هایی که کرده رو به یادمون بیاره. بهمون بر میخوره. چون “منت گذاشتن خیلی بده، هیچ کس نباید با یادآوری کارای خوبی که کرده ارزش اون کارو از بین ببره”. ولی… ما اینا رو از کجا یاد گرفتیم؟!
از کی منت گذاشتن بد شده و ما حق داریم واکنش تند در برابرش نشون بدیم و از طرف مقابل عصبانی بشیم؟
ما سر کسی منت میذاریم که برامون مهم باشه.
من فکر میکنم اولین بار که یه انسان اولیه سر همسرش منت گذاشت، همسرش احتمالا اونو به صورت یه درخواست عشق تعبیر کرد.
منت یعنی:
من به خاطر تو این کارو کردم، ولی تو به خاطر من…
یعنی تو اینقدر برای من مهمی، ولی من برای تو…
یعنی من دوستت داشتم که این کارو کردم، ولی تو…
از وقتی پدر و مادرای همون انسانهای اولیه به بچه هاشون یاد دادن که:
اون وظیفه شه که بره شکار،
وظیفه شه که برات آشپزی کنه،
وظیفه شه که به فامیلات احترام بذاره،
وظیفه شه که آشغالا رو بذاره دم غار…
کم کم نگاه آدما به دنیا تغییر کرد.
از اون زمان به بعد دیگه آدم ها یادشون رفت که این حرفها در واقع درخواست عشقه.
وقتی کسی در مورد محبت ها و کارهایی که در حقمون کرده صحبت میکنه، یعنی دلش شکسته…
یعنی اونطور که باید دیده نشده. ما یه جایی بهش بد کردیم یا خوبی هاشو ندیدیم.
اگه ما بتونیم حرفای بد، عصبانیت ها، طعنه و کنایه ها رو به درخواست عشق و توجه ترجمه کنیم و به طرف مقابل فقط در جواب بگیم:
می فهمم… تو درست میگی… تو بهم خیلی خوبی کردی …
همین!
و قدری سکوت تا هر دو نفر فرصت داشته باشیم حرفهای هم را درک و باور کنیم. این درک کردن و شنیده شدن اثرش در رابطه از هزار تا حرف عاشقانه بیشتر است.